3

ساخت وبلاگ
نمی‌خوام یه دایره‌ی بزرگ بکشم و  بگم آدمای اطراف، اما دوستامون به ما ربط دارن. حال خوب و بدشون به ما ربط داره. دلشون به ما ربط داره. اینکه الان در چه حالن به ما ربط داره. مهربون باشیم. از دوستامون خبر بگیریم. ما کسی باشیم که ازشون خبر می‌گیریم به جای اینکه طلبکار باشیم اونا خبر بگیرن. دوستی بده بستون نیست که یه بار من یه کاری کنم و حالا منتظر باشم دوستم تلافی کنه، هر چند توی یک رابطه‌‌ی سالم و صمیمی همیشه ناخودآگاه این اتفاق میفته و هیچ خوبی‌ای بی پاسخ نمی‌مونه از طرف دوست. برای دوستامون وقت بذاریم. مطمئنن هیچ حسی بهتر از این نیست که توی حال خوبش موثر باشیم. مسلمه که "دوست" رو میگم و نه دوست‌نماها! و گرنه من هیچ کاری با کسانی که دوستی‌شون منفعت‌طلبانه و بر پایه‌ی نفع شخصی و خودخواهانه است ندارم! حالشونم به خودشون ربط داره! کلن از کسانی که به شما به عنوان یه "پلاستیک زاپاس" یا کیف پول یا چیزهایی شبیه این نگاه می‌کنن دوری گزینید!! و طبیعیه که آدم برای "دوست"ش سرشم میده، چه برسه به کیف پول! *ما نیاز داریم که دیگران ما را بپذیرند و دوست بدارند، اما نمی‌توانیم خودمان را بپذیریم و دوست بدا 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 193 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 23:56

در اخبار ساعت چند بمیرم خوب است؟؟
3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 171 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 23:56

باران هم اگر می شدی ، در بین هزاران قطره تو را با جام بلورینی می گرفتم می ترسیدم چرا که خاک هر آنچه را که بگیرد پس نمی دهد ** هوایم رفته رفته خراب‌تر میشد و اشک در چشمانم بیشتر و بیشتر به گمانم شباهنگام چیزی شبیه به تو درونم  شروع به باریدن کرده بود         جمال ثریا   عنوان از : آنا آخماتووآ 44 ثانیه به امواج دریا خیره شوید؛ صدا : رادیو سلانه ، ویدیو : من متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 182 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 23:56

توی سن و سال ما، آدم‌ها عاشق هم نمیشن، بلکه به هم لذت میدن، فقط همین! بعدها وقتی بزرگ‌تر و ناتوان‌تر شدی، می‌تونی عاشق یکی بشی. تو این سن و سال فقط می‌تونی فکرش رو بکنی. فقط همین و بس!  مرگ خوش/آلبر کامو   «یه آهنگ خوب»!!! بشنوید. از اینجا می‌تونید دانلودش کنید. متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. param name="AutoStart" value="False"> 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 191 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 23:56

مثل آخرین تاخت سرخپوست در زمین اجدادی مثل پرچم سپید فرمانده‌ی لشکر مثل تلویزیون سیاه و سفیدِ گوشه‌ی انبار... یک چنین حس و حالی دارم.   اینکه «گنجشکک اشی مشی» پری زنگنه رو بذارم اینستا و دهه هشتادیا ازش خوششون بیاد، آدمو به زندگی امیدوار میکنه. شمام بشنوید :)   متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. param name="AutoStart" value="False"> لعنت به زمان و مکان نامناسب. #جبر جغرافیا *چیزی کم است. چیزی که وقتی آسمان ابری می‌شود و نمی‌بارد، نبودش بیشتر احساس می‌شود. شرق  بنفشه/شهریار مندنی پور 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 196 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 23:56

آیلار! هزار بار می‌گویم من می‌ترسم وقتی روبه‌روت در کافه فردوس نشسته‌ام و بیرون، در خیابان، یقه سفید‌ها اعلان پخش می‌کنند و بیرون، پاییز لابلای شاخه‌های عصبی درخت‌ها کمین کرده، و بیرون تیفوس و سوزاک... متفقین می‌سوزانند  جنازه و لباس را. هزار بار می‌گویم که من غرق شوم در بارش خاکستر که از هزار سال آتشِ سفره‌ی عاشق و خرمن و کومه و قصر به آسمان رفته و عصرها، با نم‌نم باران می‌بارد روی این سال‌ها. و می‌گویم آیلار! مرا ببخش که سردار نیستم، مرا ببخش که «خیام» نیستم، «حلاج» نیستم که برایم حق شوی، لایقت باشم، حقت شوم... شهریار مندنی‌پور می‌خندی و تمام گل‌‌های منتظر -پیش از بهار- می‌شکفند 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 189 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 23:56

چند تار مو ریخته روی میز که جمعشون می‌کنم و کیبورد رو می‌کشم جلو. احتمالن از آخرین باریه که دستامو کردم تو موهامو با خشونت مرتب‌شون کردم. به هم ریخته بودن چون ماسک زده بودم. برای فرار از گرد و خاک. البته خیلی وقته که می‌ریزن و برام اهمیتی نداره. به عنوان یک انسان نر که توی تکامل اون دسته‌ای‌شون بقا پیدا کردن که تستسترون بیشتری داشتن این رو پذیرفتم. ممکنه شما سرچ کنید و رابطه‌ای بین تستسترون و ریزش مو پیدا نکنید. خب الان خودمم رفرنس توی ذهنم نیست. اینا چیزای بی اهمیتی هستن که بیخودی دارم کشش‌شون میدم... یکی از وقتایی که آدم به مزخرف بودن خودش یا زندگیش یا کل دنیا پی می‌بره وقتاییه که نمی‌تونه بین تئوری‌ها و رفتارش رابطه برقرار کنه. در واقع می‌بینه دنیای روزمره‌ش با تفکر و تئوری‌هایی که توی ذهنش داره و همیشه بهشون می‌بالیده و فکر می‌کرده با این اندیشه می‌تونه یک آدم متفاوت با یک زندگی متفاوت باشه هم‌خونی نداره. در واقع دنیاش مجال رفتار شدن اون اندیشه رو نمیده. و وقتی حس می‌کنی دنیات، دنیای قشنگ توی ذهنت،(نه خیال) دنیای متفاوت و دیگرگونه‌ت که همیشه در آرزوی تجربه‌ش بودی و فکر می‌کردی اگه 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 191 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 23:56

اینکه یک تصمیم غم‌انگیز بگیری خیلی تلخ‌تر از اینه که یک اتفاق غم‌انگیز برات بیفته.  درسته که ممکنه فکر کنید در حالت نخست روی اوضاع کنترل دارید و ظاهرن همه چی دست خودتونه اما اون دوره، اون ساعت و اون لحظات و روزایی که منجر به این تصمیم میشن و با فکر این تصمیم غم‌انگیز و انجامش می‌گذرن بسیار فرساینده و احتمالن بغض‌آور خواهند بود. اما وقتی یک چیز غم‌انگیز اتفاق میفته حداقل خوبیش اینه که تا پیش از اون، داشتی زندگیتو می‌کردی! در واقع میشه گفت بخشی از تلخیشو به این ترتیب از دست میده. می‌مونه فقط روزای بدِ بعدش. مثل بریدن دست با یه چیز بسیار تیز و برنده یا یه چاقوی کند. وقتی با یه چاقوی تیز دستتو می‌بری اصلن ممکنه لحظه بریدن از شدت درد بی‌حس بشی. یا اصلن توی شوک باشی. باید به درد بعدش فکر کنی. اما وقتی یه چاقوی کند داره روی پوستت می‌خزه و ذره ذره و به سختی فرو می‌ره، درد به عمق جونت رسوخ می‌کنه و تموم اون لحظه‌ها شکنجه میشی. بگذریم که چاقوی تیز دور و بر بریدگی رو زخم نمی‌کنه! *حداقل الان اینطور فکر می‌کنم! +خاطرات زودتر از اونی که فکر می‌کنید به وجود میان . چشم به هم می‌زنی می‌ینی از در و دی 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 210 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 23:56

یه داستان کوتاه هست از فردریک براون که با عنوان «کوتاه‌ترین داستان ترسناک دنیا » توی دنیای مجازی می‌چرخه؛ «آخرین انسان زمین، تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند.» حالا سوال اینه که آیا این داستان ترسناکه یا امیدوار کننده؟ نظر شخصی من اینه که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. توی اون حجم از تنهایی چی می‌تونه ترسناک باشه اصلن؟ ترس کی معنا پیدا می‌کنه؟ مثلن هر موجودی هم پشت در باشه می‌خواد چیکار کنه؟ فوقش یک چیز بدقواره است که می‌خواد زنده زنده بخورتتون دیگه! شخصن با این سازگاری عمیقم با تنهایی، توی اون شرایط احتمالن از هر موجود زنده‌ای استقبال می‌کنم و حاضرم به اژدهای هفت‌سر هم زبان انسانی یاد بدم و بنیانگذار نظریه‌ی اژدهای نامتناهی* بشم!! حالا نمی‌خواد تایپ کنه، همون چارتا کلمه حرف بزنه کافیه!! *قضیهٔ میمون نامتناهی بیان می‌کند که اگر یک میمون به صورت تصادفی کلیدهای یک ماشین تحریر را بفشارد و این کار را به صورت نامتناهی ادامه دهد به احتمال قریب به یقین هر متنی را تایپ خواهد کرد، مثلن آثار کامل ویلیام شکسپیر را. (ویکیپدیا) + مستند «زندگی پس از انسان» رو ببینم. +دوست دارم بخش پادکست وبلاگ 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 182 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 23:56

به ﺁﺭﺍﻣ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﻧﺎﺭ ﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺎﻫﺎﺕ ﺑﻪ ﻧ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷ ﺩﺭﺣﺎﻟﻪ ﻣﻮﺭﻪ ﺍ ﺩﺭ ﺎﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻧ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﺭﺪ ﺭﺎﺭﺩ براتیگان  * لئونارد کوهن هم رفت. حس میکنم دنیا داره خالی میشه... * بلیت گرفته بودم برم یک سفر یکی دو روزه، اتفاقی افتاد و حالمو گرفت. حس سفر پرید و هی دلم میخواد کنسلش کنم ولی از سر لج با دنیای نامهربون هم که شده میرم... به این دنیا نباید رو داد... 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 194 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 23:56

همه چیز یه کم زیادی مسخره و وارونه است :|

شایدم چیز تازه ای نباشه ولی این روزها بیشتر حسش میکنم.

3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 207 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 13:10

1) بعد طرف اومده میگه من وگان (گیاهخوار خالص) هستم ولی دچار ریزش مو شدم و اینا. خب من این توضیح رو بدم که خودم شخصن طرفدار گیاهخواری هستم و حتا اون رو ترویج میدم. چه از نظر اخلاقی و چه از نظر محیط زیستی و حتا سلامتی. ولی وقتی می‌خواید چنین رژیمایی بگیرید حتمن حتمن با یک متخصص تغذیه‌ی با تجربه و خوب مشورت کنید که دچار کمبود نشید و مشکلی براتون پیش نیاد. گیاهخواری چند دسته میشه و من پیشنهاد میدم اگه می‌خواید گیاهخوار بشید رژیم lacto-ovo-vegetreian رو انتخاب کنید. توی این رژیم گیاهخواری شما می‌تونید از تخم مرغ و لبنیات هم استفاده کنید و پروئتین حیوانی‌ رو از این دو 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 13:10

زمین کم است برای بوسیدنت باید زمان را به هم بریزم. 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : 442 area code,442,442oons,442 car,442nd regimental combat team,44291,44256,442 for sale,442jobs,44212, نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 185 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 7:01

اکسیژن ندارم. مث این می‌مونه که وقتی نفس می‌کشی پرده‌ی دیافراگمت میشه یه تیکه فلز منجمد و نمی‌ذاره اکسیژن وارد ریه‌ت بشه. که کیسه‌های هوایی ریه‌ت چسبیدن به هم و با هیچ اکسیژنی باز نمیشن از هم. حس خفگی دارم. مث وقتی که یه پرده‌ی حائل کشیدن روی بینیت و داری تقلا می‌کنی ولی اکسیژن بهت نمی‌رسه. که احساس سنگینی می‌کنی توی قفسه‌ی سینه‌ت و به نفس نفس میفتی. نفس‌های عمیق می‌کشی که شاید ذرات هوای بیشتری رو هورت بکشی ولی انگار اکسیژن توی هوا نیست. که کم میاری نفس. که فضا برای نفس کشیدن، هوا کم داره. اصلن فضا -مثل وقتی که یه کیسه‌ی پلاستیکی کشیدی دور سرت و 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : یک نفس عمیق زیر چتر بورس,یک نفس عمیق, نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 187 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 7:01

چه مانده است

از آن حادثه 

به جز تکرار نامت؟

3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : 440 area code,4400,440,440 source,4400 cast,440c steel,440 stainless steel,440 volt,440 hz,440 engine, نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 181 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 15:41

کسی در من، کسی که هیچ رنجی با او غریبه نبود از وقتی خودم را می‌شناسم هفت هزار ساله است. کسی در من، کسی که هربار سرسختانه‌تر نمی‌گذارد هیچ افتخار پوچی تباه‌‌اش کند شانزده ساله است. و سن و سال معمولی زندگی‌های انسانی هیچ حلقه‌ای به تنه‌ام اضافه نمی‌کند. همیشه هفت هزار ساله بوده‌ام ولی در گذر از وسوسه‌ها و رسوایی‌های عالم سرسخت و یاغی باید شانزده ساله بمیرم. ژئو بوگزا / محسن عمادی از خانه‌ی شاعران جهان 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 185 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 15:41

و دانستم که تو نمی‌آیی آیلار. می‌دانستم نمی‌آیی آیلار و در سینما، یک صندلی کنارم خالی است وقتی که پیش‌پرده‌ی «کازابلانکا» را نشان می‌دهند، و یک صندلی کنارم خالی است وقتی مرد فیلم نصف شب روبه‌روی هرم بزرگ ایستاده، و یک صندلی کنارم خالی است وقتی دست‌های مومیایی ساق پای زن را می‌چسبد. من ترسیدم آیلار. مردها، هر کدامشان، یک دستشان توی جیب‌ بود و مطمئن بودم که دسته‌ی صدفی یک چاقو را توی مشت می‌فشردند. و روی تیغه‌ی چاقوهاشان حتمن شیار هم بود که فرو‌رفتنا، هوا بدهد توی خونم. دست من روی دسته‌ی صندلی تنها، وقتی در باد صحرا، زن موها را با انگشت‌های بل 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 188 تاريخ : چهارشنبه 5 آبان 1395 ساعت: 13:21

تو یادت نمیاد که از سفرت "به" آورده بودی و پیش از اونکه به دست من برسه دخلشو آورده بودن. منم یادم نبود، امروز که به خریدم یادم اومد.
3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نوبرانه,نوبرانه های بهاری,نوبرانه بهار,نوبرانه برای عروس,نوبرانه تنگستان,نوبرانه گپ,نوبرانه چیست,نوبرانه دکوراسیون,شرکت نوبرانه,شعر نوبرانه, نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 5 آبان 1395 ساعت: 13:21

باورم کن. چیزهایی مثل رنج بزرگ، اندوه بزرگ، خاطره ی بزرگ معنا نداره... همه چیز فراموش میشه،حتا عشق بزرگ. اونچه درباره ی زندگی، غم انگیز و حیرت آوره،همینه. فقط یه راه برای دیدن چیزها وجود داره، راهی که هر از گاهی سراغت میاد. برای همین گذشته از هر چیز باید عشقی در دل و هوسی ناخوشایند داشته باشی،شاید این برای ناامیدی های مبهمی که از اون رنج می بریم، دستاویزی بشه... نمی دونم منظورم رو می فهمی؟ آلبر کامو 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : مرگ خوش,مرگ خوش کامو,مرگ خوش pdf,مرگ خوش دانلود,خوشا مرگ,معرفی کتاب مرگ خوش,کتاب مرگ خوش آلبر کامو,کتاب مرگ خوش,مرگ با خوشه انگور,دانلود کتاب مرگ خوش, نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 188 تاريخ : چهارشنبه 5 آبان 1395 ساعت: 13:20

خب! آخرین آدینه‌ی مهرتون به خیر باشه دوستانم. امروز مهر به سر میاد و از همین تریبون دعا می‌کنیم هر کیو که می‌خواین سر مهر بیاد و از این حرفا. آدم بعضی وقتا یه متن‌های چیپ و سبکی می بینه که انگار طرف رو مجبور کردن مناسبتی و برای فلان چیز، شعر(؟) بنویسه! خیلی دوست دارم یه بار زل بزنم تو چشم بعضی شاعرنماها و بگم ببین! با توام!  اصلن مجبور نیستی برای سیل و زلزله و سایر بلایای طبیعی، چرندیات پست مدرن بنویسیا؟؟؟ شما ذهنشو مشغول نکن،آفرین! یعنی بعضی از این دوستان همه فکر و ذکرشون اینه که کی پس سونامی میاد که برای سونامی شعر بگیم؟؟ یعنی فقط جای همین یه قلم توی آ 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 186 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 1:51